مشاهیر و نخبگان مراغه - دانشگاه مراغه
خواجه نصير الدین طوسی و راه اندازی رصد خانه مراغه
خواجه نصيرالدين طوسی، يكی از علمای خردمند است که بنيانگذار رصد خانه مراغه بوده است. رصدخانه مراغه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود و یک سازمان علمی گسترده بود که در آن بیشتر شاخههای دانش تدریس میشده است و مشهورترین دانشمندان آن عصر، از جمله قطب الدین شیرازی، کاشف علت اصلی تشکیل رنگین کمان (قوسقزح)، در آنجا جمع شده بودند.
به علاوه، چون در آن زمان ارتباط علمی چین و ایران به علت استیلای مغولان بر هر دو سرزمین برقرار شده بود، دانشمندان چینی، از جمله فردی به نام فائو مونجی، در این مرکز فعالت داشتند.
فیلسوف و فرهنگنامه نویس مسیحی، ابنالعبری، در رصدخانه مراغه به درس دادن اصلهای اقلیدوس و المجسطی بطلمیوس مشغول بودند. اوج شکوفایی رصدخانهها در قرن نهم هجری دیده شده است. یعنی زمانی که الغبیگ نوه تیمور لنگ، رصدخانه خود را در سمرقند بنا نهاد؛ رصد خانهای که آن را با رصدخانه استانبول، باید حلقه انتقال این سازمان به غرب دانست.
الغ بیگ که خود اخترشناس شایستهای بوده است، بهترین ریاضیدانان زمان را که مهمترین آنان، غیاثالدین جمشید کاشانی بوده است در رصدخانه خود گرد هم آورده بود. رصدخانه وی پیشرفتهترین ابزارهای پژوهشی آن زمان از جمله قوسی از نصفالنهار به ارتفاع ۵۰ متر را داشته است.
دانشمندان همکار خواجه نصیر الدین طوسی در رصدخانه مراغه
خواجه نصرالدین توسی برای ساخت رصدخانه و ابزارهای رصد، از دانش و هنر دانشمندان و استادان زمان خود استفاده کرد است که نیتش از این کار موارد زیر بود:
- بازگرداندن و اسکان دانشمندان فراری که در اثر حمله مغلولها متواری شدهبودند
- ایجاد یک مرکز علمی
خواجه نصرالدین هر یک از دانشمندان را مسئول بخشی کرد که در آن زمینه تبحر خاصی داشتند و برای انتخاب آنها ملیت و مذهبشان را مدنظر قرار نداده است.
دانشمندان زیر در ساخت ابزارها و ساختمان رصدخانه به وی کمک کردند.
- نجمالدین، از علمای شافعیه
- فخر الدین اخلاطی، مهندس و متبحر در علوم ریاضی از تفلیس
- فخرالدین مراغهای، طبیب و ریاضیدان از موصل
- نجم الدین کاتب بغدادی از صور
- محی الدین مغربی، مهندس و ریاضیدان
- قطب الدین شیرازی (از شاگردانش)
- حسام الدین شامی
- صدرالدین علی (فرزند خواجه)
- اصیل الدین حسن (فرزند خواجه)
- فو من جی دانشمند چینی
- ابوالفرج «بارهبراوس» شخصیت ممتاز مذهبی مسیحی
زمانی که خواجه نصیرالدین نام این افراد را برای همکاری به هولاکوخان و شمس الدین جوینی مشاور و بیتکچی وزیر پیشنهاد داد، آنها دلیل انتخاب تک تک دانشمندان را از خواجه نصیرالدین پرسیدند و پس از توضیحاتی که از سوی وی ارائه شد، هولاکوخان با حضور آنها در مجموعه رصدخانه مراغه موافقت کرده است
پرویز ورجاوند و همکارانش در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی به کاوش در محوطه این رصدخانه پرداختند و قسمتهای مختلف آن را شناسایی کردند. ساختمان اصلی این رصدخانه به شکل برجی استوانهای ساخته شده و در ساختمانهای جنبی آن یک کتابخانه و محل اقامت کارکنان تشخیص داده شده است. در سالهای اخیر گنبدی برای محافظت از بقایای این بنا بر روی بخشی از آن ساخته شده است.
تپه رصدخانه مراغه دارای طول ۵۱۰ متر و عرض تقریبی ۲۱۷ متر و ارتفاع ۱۱۰ متر است و دارای قسمتهای مختلف از جمله برج مرکزی رصدخانه، واحدهای مدور پنجگانه، کتابخانه و محله مسکونی دانشمندان، مسجد، مدرسه، چاه آب و کارگاه بزرگ دانشمندان (شاید آزمایشگاه) میباشد.
در جوار رصدخانه، سرايی عالی برای استفاده خواجه و منجمين ساخته شده و مدرسه علميهای جهت استفاده طلاب دانشجو نیز احداث شده بود. اين كارها مدت ۱۳ سال به طول انجاميد، تا اينكه هلاكو در سال ۶۶۳ ه. ق درگذشت، ليكن خواجه تا آخرين دقايق عمر خود مواظبت و اهتمام بسيار نمود كه آن رصدخانه و كتابخانه از بين نرود و خللی در كار آنجا رخ ندهد. تقویم و زیج ایلخانی حاصل این تلاش بی وقفه بوده است.
زیج ایلخانی
خواجه نصیرالدین طوسی «زیج ایلخانی» را از روی رصدهای انجام شده در رصدخانه مراغه تدوین کرده است. زیج ایلخانی سدهها از اعتبار خاصی در بسیاری از سرزمینهای آن زمان از جمله در چین برخوردار بوده و در سال ۱۳۵۶ میلادی (۳۰۰ سال پس از مرگ طوسی) ترجمه شده و در اروپا منتشر شده است. قدیمیترین نسخه این زیج در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
لوله رصد
در تاریخ سلسله پادشاهی یوان در چین مندرج شده که برای تاسیس رصدخانه پکن، به سرپرستی کوئوشوجینگ منجم در دربار، تعدادی ابزارهای رصدی از رصدخانه مراغه در ایران خریداری شده است. از جمله این ابزارها ذات الحلق، عضاده (الیداد)، دو لوله رصد، صفحهای با ساعتهای مساوی، کره سماوی، کره زمین، تورکتوم (نشان دهنده حرکت استوا نسبت به افق) هستند. چینیان لوله رصد را وانگ تونگ نامیدهاند. به گفته تاریخ سلسله پادشاهی یوان ایرانیان از این اختراع نه تنها برای رصد اجرام آسمانی، بلکه برای مشاهده دوردستها به ویژه در دریا سود میجستهاند. همین کتاب از حضور دانشمندان چینی به رهبری فائومونجی برای کارآموزی در رصدخانه مراغه خبر میدهد.
در سال ۶۷۲ هجری قمری، خواجه نصير که آثار مکتوبش از ۵۰ کتاب و رساله افزون است با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت تا بقايای كتابهای تاراج رفته را جمعآوری و به مراغه ارسال دارد. اما اجل مهلتش نداد و در تاريخ ۱۸ ذی الحجه سال ۶۷۲ هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت. جسدش را به كاظمين انتقال داده و در جوار امامين همامين دفن نمودند.
اوحدی مراغهای، شاعر و صوفی عصر پایانی حکومت ایلخانان مغول و از همعصران شاعران بزرگی چون مولانا، سعدی و حافظ بود.
رکنالدین اوحدی مراغهای عارف و شاعر پارسیگوی دوره ایلخانی، در شهر مراغه زاده شد و در همان شهر نیز از دنیا رفت. او به «اوحدی مراغهای» شهرت دارد؛ اما بهعلت اصالت اصفهانی، برخی لقب «اوحدی اصفهانی» را نیز برای او به کار میبرند. از اوحدی اشعاری برجای مانده که نشانه استعداد و ذوق هنری او است.
اوحدی مراغهای، شاعر صوفی قرن هشتم (۶۷۰-۷۳۸ هجری قمری)، از جمله شاعرانی است که تا به امروز کمتر از ارزش واقعی خود، مورد مطالعه و نقد قرار گرفته است. او همزمان با سالهای پایانی زندگی مولانا و سعدی و اوایل دوره زندگی حافظ میزیست. علت اصلی مغفول ماندن نام وی، همعصری با این شاعران بزرگ و قرارگیری زیر سایه آنها بود.
اوحدی مراغهای همعصر مولانا، سعدی و حافظ بوداوحدی از نامدارترین شاعران عصر خود بود که اشعار خود را در قالبهای قصیده، مثنوی، غزل، رباعی و... میسرود. مهمترین ویژگی شعر او، اقتباس از شیوه شاعران پیش از خود بود و بر شاعران بعد از خود نیز تاثیر گذاشت. او ذوق و استعداد شاعری کمنظیری داشت؛ اما برای دستیابی به قله فرهیختگی، دائم در حال مطالعه، آموزش شعر پیشینیان و ممارست بسیار بود. نشانههای این تلاش در دیوان اشعار او آشکار و ملموس است.
اوحدی از مضمون، محتوا و شگردهای شاعرانه فردوسی، ناصرخسرو، منوچهری، انوری، سنایی، خاقانی، نظامی، سعدی و مولوی تاثیر گرفت؛ اما نباید گمان برد که نوشتههای او تقلید شعر دیگران بود. او با رعایت سبک شعری، رسالت تاریخی-فرهنگی خود را نیز انجام میداد و لابهلای مضامین عرفانی، به مضامین اجتماعی از قبیل زشتی اعتیاد به میخوارگی و مواد مخدر، همچنین دغلکاری برخی از علما در لباس فقه و قضاوت نیز میپرداخت.
رکنالدین بن حسین اصفهانی در سال ۶۷۳ هجری قمری در مراغه متولد شد و به اوحدی مراغهای شهرت یافت. برخی منابع نام او را «رکنالدین» و برخی دیگر «اوحدالدین» ذکر کردهاند.
اوحدی که همزمان با حکومت سلطان ابوسعید ایلخانی میزیست، به عرفان و تصوف علاقه بسیار داشت. او مراحل تربیت عرفانی خود را در مراغه آغاز کرد؛ اما از نوع و چگونگی تحصیلات وی اطلاعاتی در دست نیست. اوحدی را شاگرد «ابوحامد اوحدالدین احمد کرمانی» دانستهاند. او ابتدا تخلص «صافی» را برای خود برگزید؛ اما بعد بهعلت ارادتی که به استاد خود پیدا کرد، تخلص خود را به «اوحدی» تغییر داد. برخی این قول را صحیح نمیدانند و بر این عقیدهاند که اوحدالدین کرمانی در سال ۶۳۴ هجری قمری، یعنی پیش از تولد اوحدی، درگذشته بود و اوحدی نمیتوانست به محضر وی حضور یابد یا شاگردی او را بکند.
اوحدی برای دستیابی به تجربیات بیشتر به شهرهای مختلف سفر کرد. او مدتی را در اصفهان، زادگاه خانوادگی پدرش گذراند و در آنجا شاگرادن زیادی را تربیت کرد. وی همچنین در دیوان خود از سفر به شهرهای بغداد، بصره، دمشق، کربلا، نجف، قم، همدان و کوفه سخن گفته است.
سند معتبر و قابلاستنادی درباره مذهب اوحدی مراغهای وجود ندارد. در دیوان او اشاراتی به برخی امامان شیعه، از جمله امام علی (ع)، امام حسین (ع) و حضرت مهدی (عج الله) شده است که بر این اساس، برخی او را شیعهمذهب معرفی میکنند؛ اما سعید نفیسی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی، با استناد به اشعار اوحدی درباره خلفای راشدین، وی را سنی شافعی میداند.
اوحدی مراغهای بعد از سفرهای متعدد، دوباره به مراغه، پایتخت ایلخانان بازگشت و در همان شهر اقامت گزید. او توسط سلطان ابوسعید و وزیرش خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی مورد تکریم و احترام فراوان قرار گرفت. اوحدی تا پایان عمر در مراغه ماند، در همان شهر بدرود حیات گفت و همان جا به خاک سپرده شد.
دیوان اوحدی
دیوان شعر اوحدی شامل غزلیات، قصاید، رباعیات، ترکیبات و ترجیعات وی است که حدود ۱۴,۷۲۹ بیت را شامل میشود. امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشدوست ابوسعید، این اثر را از مشهورترین کتابهای اوحدی میداند و جامی آن را «نهایت لطافت و عذوبت» میداند. همچنین ترجیعات او از حقایق و معارف برخوردارند.
در بین سرودههای اوحدی به غزلیات او توجه بیشتری شده است، همچنین علاقهمندان به شعر نیز در زمان حیات شاعر، از غزلیاتش استقبال بیشتری میکردند. او خود نیز عنایت بیشتری به غزلیاتش داشت. تشابه غزلیات اوحدی به شعر حافظ، سبب ورود غزلهایش به نسخههای دستنویس حافظ شد.
جام جم
کتاب جام جم که در سال ۷۳۳ هجری قمری سروده شد، مثنویهای اوحدی را در بر میگیرد. او این مثنویها را بهمدت یک سال در تبریز سرود، سپس آنها را به نام «خواجه غیاثالدین محمد» پسر «خواجه رشیدالدین فضلالله» وزیر کرد.
اوحدی مثنوی خود را بر وزن و اسلوب «حدیقهالحقیقه» سنایی غزنوی سرود. کتاب از همان ابتدا با اقبال عمومی روبهرو شد؛ به این جهت نسخههای متعددی از آن آماده کردند.
منطق العشاق
منطق العشاق که به نامهای «دهنامه» و «محبتنامه» نیز شهرت دارد، از آثار مشهور سدههای هفتم و هشتم هجری قمری است و شامل نامههایی عاشقانهای است که بین عاشق و معشوق رد و بدل میشد. اوحدی این اثر را در سال ۷۰۶ هجری قمری به وجیهالدین یوسف بن حسن، نوه خواجه نصیرالدین توسی در مراغه تقدیم کرد.
اوحدی مراغهای سه غزل با گویش اصفهانی سروده است که به فهلویات شهرت دارند. همچنین در دیگر شعرهای خود نیز از سرزمین پدریش، اصفهان، یاد میکند. او در شعرهای خود به دوری از اصفهان نیز اشاره دارد و همچنان که سعدی را اهل شیراز میداند، خود را اهل سپاهان معرفی میکند.
شیخ الشعرا ... استادمیرزا حسین کریمی مراغه ای، شاعر بلند آوازه و مشهور آذربایجان
میرزاحسین کریمی مراغهای، به حق از مفاخر ادبی معاصر کشورمان است که بیتردید در اندیشه و خلاقیت ادبی و زندگی آیینی خود، اسوهای درخشان برای شاعران امروز است.
استاد میرزا حسین کریمی مراغهای، متولد ۱۳۱۰، شاعر مشهور آئینی و اجتماعی کشور، در آستانه چهل و چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی دارفانی را وداع گفت.
پدر وی ذاکر کریمی از شاعران آئینی مشهور آذربایجان بود که شعر اجتماعی و طنز نیز میسرود و اشعار هجو وی علیه عوامل کشف حجاب و کسروی ضد دین مشهور روزگار خود بود.
میرزاحسین کریمی مراغهای، مشی و مسیر آئینی، اجتماعی و ادبی والد بزرگوار خود را ادامه داد و در این مسیر فعالیت گستردهای انجام داد و صدها هزار بیت شعر به زبانهای آذری و فارسی سرود و شهرتی فراگیر در کشور و به ویژه در جامعۀ آذریهای ایران و حتی آذریهای جدا شده از ایران در قفقاز به دست آورد و امروز و در نسلهای دهه پنجاه به بعد در میان آذریهای ایران کمتر کسی را میتوان یافت که بیت و ابیاتی از اشعار او به یاد نداشته باشد.
محمّدحسین نسبتکریمی مراغهای (متولد ۱۲ مرداد ۱۳۱۰[۱][۲] در مراغه – درگذشته ۲۰ بهمن ۱۴۰۱)[۳][۴] شاعر معاصر آذربایجان و ساکن شهر مراغه بود. وی در خانواده ای متدین ومعتقد به اصول و احکام شیعه چشم به جهان گشود، در سال ۱۳۳۸ و درسن ۲۸ سالگی اولین جلدکتاب خود به نام رنگارنگ را درقطع جیبی و سیصد صفحه به چاپ رساند. کریمی ادامه دهندهٔ سبک سنّتی و کلاسیک شعر بود و غالباً در اشعار طنز خود رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفته است. اکثر اشعار او هرچند به ترکی آذربایجانی سروده شدهاند ولی به علت مفید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری با تغییرات و اصطلاحات عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارند. یکی از ادبای جمهوری آذربایجان پایان نامهٔ دکتری خود را چند سال پیش به بررسی اشعار او اختصاص داده است.
استاد کریمی مراغهای با اینکه طنز پرداز بود ولی از شاعران اهل بیت نیز بود و کتابهای نوحهٔ ای هم دارد
الهی خلقت دنیاده همّت ایلموسن
یری گویی ید قدرتله صنعت ایلموسن
اگر چه کن فیکونه اشارت ایلموسن
حسینی خلق ایلمکده قیامت ایلموسن
از جمله اشعار معروف استاد است و نیز شعری با مطلع
عبّاسه بو دشتِ کربلانی صحرای قیامت ائتدون ای اوخ
ووردون اوزووی بو قانلی مشکه ، عبّاسی خجالت ائتدون ای اوخ
که معمولا در شب و روز تاسوعا در هیات های ترک زبان خوانده می شود
مجموعههای طنز او در شانزده جلد و با عنوان رنگارنگ چاپ شده است. کتاب ارج نامه استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای در سال ۱۳۹۵ ه.ش نوشته محمد حسین قابل نژاد سردرودی در شهر مراغه رونمایی شد.[۵] سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره استاد کریمی گفته اند:استاد کریمی مراغهای در جای جای اشعار طنز خود، مواد مخدر و آلودگی جوانان را که سوغات دولتهای جهانخوار برای کشورمان بوده، به باد انتقاد گرفته و به بیتحرکی ملت و دولت حاکم رژیم گذشته اشاراتی بس آگاهانه کرده است. در هر ورقی از «رنگارنگ» استاد کریمی، مطلبی تازه و فکری بکر به چشم میخورد.[۶] استاد کریمی مراغهای در مورخه بیستم بهمن ۱۴۰۱ به دلیل کهولت سن و بیماری، چشم از جهان فرو بست، او در طول عمر ۹۲ سال خود، حدود ۳۵۰۰۰۰ بیت شعر سروده است
حیدر عباسی (۱۳۲۲، مراغه) متخلص به «باریشماز» شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. وی علاوه بر ذوق ادبی، در نقاشی، مجسمهسازی و حکاکی مهارت قابل توجهی دارد.
حیدر عباسی در سال ۱۳۲۲ در شهر مراغه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مراغه و تحصیلات عالی را در دانشگاه آذرآبادگان با اخذ لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی به پایان رساند.
ترجمه و تفسیر کتابهای نهج البلاغه و مثنوی معنوی (شرح الانوار) به زبان ترکی با تلاش حیدر عباسی شاعر مشهور مراغه در مدت ۴۲ سال انجام شدهاست.
ترجمه و تفسیر کتاب نهج البلاغه هماکنون توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی به زبان آذربایجانی لاتین جهت توزیع و فروش در کشور جمهوری آذربایجان ترجمه میشود.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه در سه جلد چاپ شده و مثنوی معنوی نیز در شش جلد چاپ شده که نویسنده آن علاوه بر ترجمه متون کتاب به زبان ترکی، تفسیر و شرح آن را نیز به همین زبان آوردهاست.
این شاعر مراغهای به زبانهای ترکی، عربی ،انگلیسی ،فرانسه و روسی تسلط کامل دارد و اغلب آثارش را به ترکی نوشته و متخلص به باریشماز است.